حرف های یک ورپریده

ساخت وبلاگ
دلم می خواست آنجا باشم، در عین حال دلم می خواست فرار کنم.در یک فضای 40 متری، باندی گذاشته بودند که احتمالا طراحی شده بود برای فضایی به بزرگی یک استادیوم!!1 هر چقدر گوش ات را می گرفتی فرقی نداشت و تکان ها از زمین و آسمان و دیوار و همه جا به سراغت می آمد.شنیده بودم برای شکنجه گاهی از صدا استفاده می کنند و آن شب دیدم که آنها برای لذت از همان طرفند استفاده کردند حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 177 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 ساعت: 12:04

بسته چای دبش را باز می کنم. کارت قرعه کشی توی بسته است. جهنم از ضرر، اس ام اس می کنم. جواب می آید که شماره تکراری است.آخه چایی، نمی خواهی جایزه بدهی چرا خرج کردی برای چاپ کارت. چرا باعث قطع درخت شدی؟!بعد فکر کردم به تمام کارت های قرعه کشی که در زندگی داشته ام!!مثل بلیط های بخت آزمایی تاریخ گذشته بودند.مثل کارت چای دبش تقلبی.و این تقلب را تسری می دهم به خود چ حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 167 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 ساعت: 12:04

قاضی ده بار پرونده ی مرا ورق زد و نتوانست نظر بدهد. آخر سر دوباره از من خواست هر چه را نوشته ام دوباره بنویسم!!نتیجه نداشت و نخواهد داشت. البته برای من.برای قاضی دو نتیجه:1- برای ورق زدن حقوق می گیرد.2- چون با هر ورق زدن مجبور بود دوباره چادرش را نتظیم کند و به دندان بگیرد، چادرش تفی تر شد.پ.ن: من هم چیزی فهمیدم. به قول مادر دوستم، پولی دادم و پندی گرفتم: در حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 167 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 ساعت: 12:04